My Life Story (9)
My Life Story
One of my story of life is about not drinking alcohol.
So,every time when I visit someone they offer me alcohol and I said I am OK with tea. It is very simple I don’t like the taste and I am OK with people to drink around me.
It happen last night, people offer and because I say I don’t they put it all away. Then I feel bad and have to say that it is OK if they want. It just not for me.
داستان های زندگی من
یکی از داستان های زندگی من عدم نوشیدن الکل است که گاه باعث تعجب اطرافیان می شود.
بنابراین هر بار که به خانه عزیزی می روم و پیشنهاد الکل می دهند من در جواب می گویم:«با چای راحت هستم».
ساده اگرهم بگویم مزه و تست الکل رادوست ندارم ودرعین حال باور شخصی من هست که نوشیدن الکل مثل خیلی چیزهای دیگردرزندگی «حق انتخاب» انسانهاست.
چند شب پیش خانه عزیزی بودم و انواع واقسام الکل را روی میزگذاشت وتعارف کرد ومن مطابق معمول گفتم:«با چای راحت هستم».
دوست عزیزم که کمی شوک شده بود ٫تمام الکل ها را جمع کرد…وبعد هم مطابق معمول توضیحات من:« که من علاقه ای ندارم و شما راحت باشید و»…